هدف گذاری SMART در عمل و کاربرد
چگونه اهداف خود را دست یافتنی کنید ؟
آیا تا به حال احساس کردید که سخت کار می کنید اما به جایی نمی رسید ؟ شاید وقتی به پنج یا ده سال گذشته فکر می کنید، پیشرفت کمی در مهارت ها یا دستاوردهای خود مشاهده میکنید . بسیاری از مردم زندگی خود را صرف جابجایی از شغلی به شغل دیگر می کنند، یا در تلاش برای انجام کارهای بیشترند؛ در حالی که در واقع به موفقیت بسیار کمی دست می یابند. تعیین اهداف SMART به این معنی است که می توانید ایده های خود را روشن کنید، تلاش های خود را متمرکز کنید، از زمان و منابع خود به طور مؤثر استفاده کنید و شانس خود را برای دستیابی به آنچه در زندگی می خواهید افزایش دهید. در این مقاله، هدفگذاری SMART به صورت عملی و کاربردی را بررسی خواهیم کرد.
SMART به چه معناست؟
SMART مخففی است که می توانید از آن برای تعیین هدف خود استفاده کنید. معیارهای آن معمولاً به مفهوم مدیریت بر اساس اهداف پیتر دراکر نسبت داده می شود. پروفسور رابرت اس. روبین (دانشگاه سنت لوئیس) در مقاله ای برای انجمن روانشناسی صنعتی و سازمانی درباره SMART نوشت. او اظهار داشت که SMART برای افراد مختلف معانی مختلفی دارد. برای اطمینان از اینکه اهداف شما واضح و قابل دسترس هستند، هر یک باید:
– خاص (ساده، معقول، قابل توجه)،
– قابل اندازه گیری (معنی دار، انگیزشی)،
– دست یافتنی،
– مرتبط (معقول، واقع بینانه و دارای منابع، مبتنی بر نتایج)،
– زمان دار
باشد.
هدف شما باید واضح و مشخص باشد، در غیر این صورت نمی توانید تلاش خود را متمرکز کنید یا واقعاً برای رسیدن به آن انگیزه داشته باشید. هنگام تهیه پیش نویس هدف خود، سعی کنید به پنج سوال “W” پاسخ دهید:
–what : چه چیزی می خواهم انجام دهم
– why : چرا این هدف مهم است
– who : چه کسی درگیر است
– where : کجا قرار دارد
– which کدام منابع یا محدودیت ها درگیر هستند.
اکنون به هریک جداگانه میپردازیم. به مثال های زیر دقت کنید تا بتوانید SMART را به صورت عملی و کاربردی تمرین کنید:
1. خاص بودن: به عنوان مثال تصور کنید در حال حاضر یک مدیر بازاریابی هستید، و می خواهید رئیس بخش بازاریابی شوید. یک هدف خاص می تواند این باشد: “من می خواهم مهارت ها و تجربیات لازم برای تبدیل شدن به رئیس بازاریابی در سازمان خود را به دست بیاورم تا بتوانم حرفه خود را بسازم و یک تیم موفق را رهبری کنم.”
2. قابل اندازه گیری: داشتن اهداف قابل اندازه گیری بسیار مهم است تا بتوانید پیشرفت خود را دنبال کنید و با انگیزه بمانید. ارزیابی به شما کمک میکند متمرکز بمانید، ضربالاجلهای خود را رعایت کنید و هیجان نزدیکتر شدن به هدفتان را احساس کنید. یک هدف قابل اندازهگیری باید به سؤالاتی از قبیل: چه مقدار از آن را میدانم ، چگونه میتوانم و زمانی که محقق شد پاسخ دهد. به عنوان مثال شما میتوانید با تعیین اینکه دورههای آموزشی لازم را گذراندهاید ، هدف خود را برای کسب مهارتها برای تبدیل شدن به رئیس بازاریابی بسنجید.
3. قابل دستیابی: هدف شما باید واقع بینانه و قابل دستیابی باشد. به عبارت دیگر، باید توانایی های شما را توسعه دهد. هنگامی که یک هدف دست یافتنی تعیین می کنید، ممکن است بتوانید فرصت ها یا منابعی که قبلا نادیده گرفته شده اند را شناسایی کنید که می توانند شما را به آن نزدیکتر کنند.
یک هدف قابل دستیابی معمولاً به سؤالاتی مانند:
– چگونه می توانم این هدف را محقق کنم
– چه محدودیت هایی در مسیر راهم موجود است
– کدام تجربه و صلاحیتم برای رسیدن به هدفم، کمک خواهد کرد
پاسخ می دهد. به عنوان مثال، آیا زمان کافی دارید تا آموزش های مورد نیاز را به طور موثر انجام دهید، آیا منابع لازم در دسترس شماست ، آیا می توانید از عهده انجام آن برآیید.
نکته: مراقب اهدافی باشید که شخص دیگری بر آنها قدرت دارد. به عنوان مثال، ” ارتقای شغلی” به این بستگی دارد که چه کسی درخواست می کند، چه صلاحیت ها و شایستگی هایی از خود نشان می دهد و همچنین بسته به تصمیم استخدام کننده است. اما تجربه، صلاحیت ها و آموزش هایی را که باید برای آن ترفیع دارا باشید و دریافت کنید کاملاً به شما بستگی دارد.
4. مرتبط: این مرحله در مورد حصول اطمینان از این است که هدف منتخب برای شما اهمیت دارد و همچنین با سایر اهداف مرتبط همخوانی دارد. همه ما برای دستیابی به اهداف خود به حمایت و کمک نیاز داریم، اما حفظ کنترل آنها مهم است. بنابراین، مطمئن شوید که برنامههای شما همه چیز را به جلو میبرد و مانع هدف دیگری نمی شود. این بدین معنی نیست که شما اهداف مختلف و غیرهم سو داشته باشید. بلکه بدین معنی است که اهداف شما باید هم جهت و مکمل یکدیگر باشند تا بتوانید همزمان به چند هدف دست یابید و تک بُعدی نباشید.
یک هدف مرتبط میتواند به این سؤالات پاسخ «بله» بدهد:
– آیا این هدف ارزشمند به نظر میرسد؛
– آیا زمانی که به این هدف اختصاص داده ام مناسب است؛
– آیا این زمان با سایر تلاشها/نیازهای من مطابقت دارد؛
– آیا من شخص مناسبی برای رسیدن به این هدف هستم؛
– آیا این هدف در محیط اجتماعی-اقتصادی فعلی قابل اجرا است.
به عنوان مثال ممکن است بخواهید مهارت هایی را برای تبدیل شدن به رئیس بازاریابی در سازمان خود به دست آورید، اما آیا زمان مناسبی برای انجام آموزش های مورد نیاز موجود هست یا که فرد مناسبی برای رئیس نقش بازاریابی هستید؟ آیا سایر اهدافتان را در نظر گرفته اید؟ آیا این هدف شما با سایر اهدافتان هم سو و مکمل هست؟
مزایا و معایب هدفگذاری SMART
SMART ابزار موثری است که وضوح، تمرکز و انگیزه مورد نیاز برای دستیابی به اهداف را فراهم می کند. همچنین میتواند با تشویق شما به تعریف اهداف و تعیین تاریخ تکمیل، توانایی شما را برای رسیدن به آنها بهبود بخشد. استفاده از اهداف SMART توسط هر کسی و در هر مکان، با آموزش آسان و بدون نیاز به ابزارهای تخصصی است. تفاسیر مختلف از SMART به این معنی است که می تواند کارایی خود را از دست بدهد یا به اشتباه درک شود. برخی از مردم معتقدند که SMART برای اهداف بلندمدت به خوبی کار نمی کند زیرا انعطاف پذیری ندارد، در حالی که برخی دیگر معتقدند که ممکن است خلاقیت را خفه کند.
نکات کلیدی
SMART یک ابزار کاملاً معقول و مقبول است که می توانید از آن برای برنامه ریزی و دستیابی به اهداف خود استفاده کنید. در حالی که تفاسیر مختلف و متعددی از معنای مخفف SMART وجود دارد. رایج ترین آنها این است که اهداف باید خاص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، مرتبط و محدود به زمان باشند. هنگامی که از SMART استفاده می کنید، میتوانید اهداف واضح، قابل دستیابی و معنی دار ایجاد کنید و انگیزه، برنامه و حمایت لازم برای دستیابی به آنها را توسعه دهید.
به عنوان نکته پایانی و حسن ختام این مقاله، کلاس های توسعه فردی و کاپوچینوی دکتر وکیلی را به شما پیشنهاد میکنیم که بهترین و کاربردی ترین روش های برنامه ریزی و هدفگذاری را تحت نظر مستقیم ایشان فرا خواهید گرفت و به صورت عملی به کار خواهید گرفت.
دیدگاهتان را بنویسید